سیاست > احزاب و شخصیتها - اعتماد نوشت: سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت: عنوان اعتدالیون اصولگرا گمراهکننده است و معنای آن این است که ما یک عدد کوچکی از اصولگرایان را داریم که اعتدالی هستند و به جز اینها همه طیف افراطی هستند.
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز تهران معتقد است: با توجه به نبود احزاب فراگير نه مقبوليتها حساب شده است و نه نفي و طردها و كنار نهادنها. غالبا نزديك انتخابات اتفاقاتي ميافتد كه اين اتفاقات افكار عمومي را تحت تاثير قرار ميدهد و حاصل اين تاثيرگذاري بر افكار عمومي انتخاب يك رييسجمهور است؛ اما چند روز بعد اگر نظر سنجي كنيم ميبينيم كه آن رييسجمهور منتخب با افت محبوبيت روبهرو است. بنابراين اين محبوبيت ريشهدار و اساسي نبوده چرا كه مقارن انتخابات تبليغات صورت ميگيرد و متاسفانه اثرگذاري تبليغات خارجي را هم بر راي مردم داريم.
اهم اظهارات مصباحی مقدم به شرح زیر است:
*مشخص است كه افكار عمومي تحت تاثير امواج قرار ميگيرد. موج سياسي ميآيد و يك عدهاي بيشتر به ميدان ميآيند و يك نفر راي بيشتري ميآورد. يك موج سياسي بر ميگردد و ميبينيد به كسي كه كمتر تصور ميشد راي بدهند، بيشتر راي ميدهند. گاهي اوقات حتي يك خبر غلط يا القاي نادرست موجب ميشود كه افكار عمومي تحت تاثير قرار بگيرد و موج مثبتي به نفع كانديدايي شكل بگيرد. اين به نظر من بسيار نگرانكننده است و حكايت از اين دارد كه تصميمگيريهاي سياسي ما در شرايط انتخاباتي تصميمگيريهاي مستعجل، كوتاهمدت و بيريشه و بيمعنا است.
* اگر جمنا بتواند، ما را به يك حزب فراگير و مقتدر برساند، خلأ مهم نبود يك حزب مقتدر را پر ميكند. پيشنهاد من اين بود كه جمنا در اين دوره با وجود دوره قبل كه از احزاب استفاده نكرد از سران احزاب بخواهد كه حضور داشته باشند و با آنها گفتوگو كند تا از ظرفيت و توان اينها كمك بگيرد. در اين شرايط ميتواند با قدرت بيشتري براي دور بعد وارد ميدان شود.
*{آقاي باهنر چندي پيش اعلام كردند كه جريان اصولگرايي شقه شقه شده...}: اين يك واقعيتي است منتها چه بايد كرد؟ و آنچه مهم است پاسخ به اين سوال است كه چرا چنين شده است كه چرا چنين شده است.پيشنهادم اين است كه همين احزاب متكثر و متعدد و گاهي هم شخصيتهاي ذينفوذ و موثر اينها بايد گردهم بيايند و يك مجموعه متشكل بزرگتري را پديد بياورند.
* ما به دنبال محوريت ليدر واحد نيستيم و همان دوره هم معتقد به ليدر واحد نبوديم. شايد اين برداشت رقباي اصولگرا بود كه روي افراد زوم و خيال ميكردند كه براي ما اين افراد هستند كه ليدر هستند در حالي كه براي ما اينچنين نبود و اثر، آن چيزي شد كه ديديم.
* مرحوم آقاي مهدويكني در انتخابات مجلس ششم بود گمان ميكنم كه از دوستان اصولگرا گلايه داشتند و ميگفتند كه ميروند پختوپزها و بحثهايشان را ميكنند و دست آخر كه ميخواهند ليست را معرفي كنند از ما تاييديه ميخواهند، خب اينكه نشد. بنابراين مشخص ميشود كه ليدري در جريان اصولگرا در گذشته هم مبنا نبود.
* تشكيلاتمحور هستيم نه فرد محور. البته جريان رقيب ما به طور عمده فردمحور است و اين را عيب ميدانيم. در اين صورت اگر آن فرد بايكوت شد جريان رقيب ما با مشكل مواجه ميشود اگر آن فرد از دنيا رفت هم با مشكل مواجه خواهند شد و تا يك فرد ديگري بيايد و جايگاه و موقعيت كاريزماتيك پيدا كند كلي زمان ميبرد. تشكيلات براي ما مبنا است و در حال حاضر نيز جامعه روحانيت و جامعه مدرسين اين ظرفيت و جايگاه را دارند كه مجموعه احزاب اصولگرا را دور هم جمع كنند.
*{برخي معتقدند كه در ميان اصولگرايان هر طيف به اندازه وزني كه دارد تاثيرگذار نيست و جبهه پايداري را در اين خصوص مثال ميزنند كه تاثيرگذاري آن بيشتر از وزني است كه دارد، اشكال كار كجاست؟}: برداشت ما اين نيست. اينكه پايداريها توانستهاند چنين موقعيت ويژهاي را به دست بياورند چنين برداشتي را نداريم.
*عنوان اعتدالیون اصولگرا كه ميگوييد به نظر من گمراهكننده است و معناي آن اين است كه ما يك عدد كوچكي از اصولگرايان را داريم كه اعتدالي هستند و به جز اينها همه طيف افراطي هستند. بنده عضو جامعه روحانيت مبارز هستم. سوال، جامعه روحانيت مبارز جزو اعتداليون است يا جزو افراطيون؟ اينها اسمگذاريهايي است كه شايد در زمان انتخابات اثرگذار و براي جريان رقيب ما خوب بود اما الان كه دوره انتخابات نيست.