حجتالاسلام والمسلیمن مصطفی پورمحمدی در کسوت دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز تهران درصدد است تا با ایجاد روحیه وحدت و همدلی در نیروهای اصولگرا، زمینه لازم برای شکستن یخ فضای سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ را مهیا کند.
همگرایی و ولایتمداری فضایی که به اعتقاد او بیشتر حاصل سرخوردگی اجتماعی از برخی انتخاباتهای گذشته است. ادامه گفتوگو با وی را در ادامه از نظر میگذرانید.
سوال: با توجه به واقعیاتی که در صحنه سیاسی کشور میبینیم، تشکیل شورای وحدت را تا چه حد در همگرایی جبهه انقلاب موثر میدانید و این نگرانی هست که این شورا در مقابل شورای ائتلاف عملاً زمینه ساز انشقاق شود؟
پورمحمدی: از گذشته؛ اصولگرایان و جبهه ولایت، تفاهم و توافقاتی داشتند و سعی میکردند همگرایانه عمل کنند؛ آن طرف جبهه اصلاحات هم تقریباً و کم و بیش با مقداری افتراق و اختلاف؛ سعی کردند تا حد ممکن همگرایی ایجاد کنند.
در سالهای اخیر با واگرایی در میان گروهها هم در جبهه اصلاحات و هم در مجموعه اصولگرایان مواجه شدیم؛ در دو سه مرحله اخیر خیلی تلاش کردیم که این همگرایی تقویت شود؛ در دو سه مرحله پشتیبانی ظاهری کردیم برای این که این اتفاق تثبیت شود و حاشیههایی که ایجاد شده است بر جسته نشود و کسانی که کنار گذاشته شدند خیلی دلزده نشوند و سبب جدا شدن، فاصله گرفتن و یاس شان نشود.
جامعه روحانیت در پی این است که نخست، شاهد وحدت ملی باشد و بعد سازماندهی بلوکها و جناحهای سیاسی را داشته باشیم اما واقعیت این است که در درون این فعالیت ها، انتقادها، اشکالات، اعتراضها و فاصله گیریهایی وجود داشت و به ما هم در جامعه روحانیت مبارز منتقل میشد؛ صحبت زیادی با دوستان کردیم که بیایید با هم جمع شوید؛ جامعه روحانیت در پی این است که نخست، شاهد وحدت ملی باشد و بعد سازماندهی بلوکها و جناحهای سیاسی را داشته باشیم.
یعنی نه فقط برای اصولگرایان چنین وضعی میخواهیم؛ برای طرف مقابل و رقبای آنان و حتی مستقلها نیز چنین طلب میکنیم؛ یعنی معتقدیم باید به الگوی دقیق و منطقی برسیم؛ حالا اصولگرایان به جامعه روحانیت نزدیک ترند افقهای نزدیکتر و مشترکی با جامعه روحانیت دارند پس طبعاً حرف شنوی و همگرایی بیشتری دارند و ما با آنان بیشتر تعامل داشتیم وگرنه میخواهیم با همه قشرهای کشور و همه گروهها چنین تعاملی داشته باشیم؛ یعنی نقش روحانیتی خودمان را میخواهیم ایفا کنیم.
در مرحله اخیر نیز دیدیم که آن اتفاق نیفتاد و فرصت سوزی میشود و ما مدام به واگرایی و افتراق بیشتر پیش میرویم؛ البته بسیاری شخصیت ها، گروهها و احزاب مراجعه کردند و میگویند جامعه روحانیت مانند گذشته که منشاء وحدت در میان نیروها بود؛ باز هم بیاید تحرک بیشتری نشان دهد.
ما ابتدا با دوستان ائتلاف تماسهای طولانی گرفتیم و مباحثه بسیار کردیم، اما دیدیم دیر میشود به همین علت، دوستان گفتند کار را آغاز کنید، در را که نبستید همه باید وارد شوند.
از این منظر، شورای وحدت مال کسی نیست ما به همه دوستان انقلابی توصیه کردیم که جمع شوند؛ از ما هم کمک خواستند؛ ما هم گفتیم با آنان همفکری میکنیم و از آنان پشتیبانی میکنیم تا شکل بگیرند.
از همه عوت کردیم حالا هم دعوت میکنیم و آینده هم همین خط را با جدیت ادامه خواهیم داد که همه جمع شوند؛ این جا مال هیچ کس نیست هیچ کس تفوق، استیلا و به اصطلاح، پدرخواندگی ندارد؛ همه نیروها باید بیایند گفتگو کنند و نظرات شان را در فضای آزاد، محترمانه، منطقی و عقلایی بگویند بعد که به هر جمع بندی رسیدند از آنان پشتیبانی میکنیم.
فکر میکنیم این معقولترین رفتاری است که باید ما به عنوان ملجا و معتمد مردم به عنوان روحانیت نشان دهیم؛ روحانیتی که نقشش را در تاریخ ایران به ویژه در تاریخ معاصر تا حد زیادی موفق ایفا کرده و در تاریخ انقلاب نیز سهم قابل توجهی از ایجاد همگرایی در جامعه داشته است.
واقعاً انقلاب اسلامی ابتدا با وحدت روحانیت و دعوت مردم به وحدت شکل گرفت؛ در دوران دفاع مقدس نیز همین اتفاق افتاد پس از جنگ تحمیلی و حوادث مختلف نیز چنین بود.
اکنون هم اگر مردم از خودشان پایداری نشان میدهند، تاب آوری بالا دارند و تحمل شان برغم مشکلات وحشتناک بالاست به علت درک متعالی آنان است. اکنون به علت مشکلات به ویژه مشکلات اقتصادی، متاسفانه قشرهای زیادی را مشاهده میکنیم و مستقیم مطلع میشویم و غیر مستقیم نیز اخبارشان را داریم که دچار مشکلات بسیار و به اولیات زندگی محتاج اند به نحوی که بسیاری شان به آذوقه حداقلی برای زندگی نیاز دارند و گرفتارند همه اینها درد امروز ماست؛ اما چرا ملت ما تاب آورده است و تحمل میکند؟
به این علت که احساس و درک متعالی دارد و همبستگی و اعتماد وجود دارد و بخشی هم بابت ایفای نقش روحانیت است؛ روحانیت توصیه به صبر و تحمل، مواسات، کمک به یکدیگر و دردمندی میکند و این که امیدوار باشند که به فضل خدا و با همت، اراده و تلاش خودمان مشکلات را رفع کنیم این نقش روحانیت بوده و هست و این نقش را ایفا خواهد کرد.
در فضای سیاسی نیز چنین است؛ شورای وحدت، شورای ائتلاف و مجموعههای دیگر مجرای تحقق خواست مردم اند، همه باید جمع شوند؛ شنیدیم حتی در اصلاح طلبان هم با هم جمع شدند کار خوبی کردند؛ این اتفاق باید بیفتد، آشفتگی سیاسی به ضرر همه ماست؛ فکر نکنیم اگر جبهه رقیب دوستان اصولگرای ما پراکنده باشند به نفع ماست؛ بگذاریم کشور آرایش سیاسی منطقی به خودش بگیرد و رقبا با شفافیت، آدرس و شناسنامه و با ساز و کار منضبط و تعریف شده رقابت کنند؛ یکبار این طرف پیروز میشوند بار دیگر طرف مقابل، اما چنین اتفاقی به نفع مردم و در جهت پیشرفت و تعالی کشور است.
از این منظر رسالت ما در جامعه روحانیت است که این دعوت را به طور جدی انجام دهیم که سعی کردیم این را تکرار و بیان کنیم و اصلاً اجازه ندادیم خط تخریب انجام شود.
به دوستان گفتیم به هیچ وجه محدودیت و انحصار گرایی ایجاد نکنند بلکه بگویند بستری است برای حضور همه دوستان و همه نیروها و همه جمع شوند، زیرا ما سلایق مختلفی داریم و باید همدیگر را تحمل کنیم.
معتقدیم باید در کشور همبستگی، وحدت و انسجام ملی شکل گیرد؛ آیا ما انقلابی ها، ولاییها و اصولگراها نباید بتوانیم دور هم جمع شویم و همدیگر را تحمل و سلیقههای مختلف را به یک سلیقه نزدیک کنیم؟
حالا یک سلیقه غالب میشود و سلیقه دیگری در اقلیت قرار میگیرد؛ باید تحمل کنیم اینها اختلاف سلیقه است؛ از نظر اعتقادات و باورها که با هم دعوا نداریم.
طبعاً همین رویه را گروههای دیگر باید در پیش گیرند یعنی باید به این نگاه جامع در سپهر سیاسی کشور برسیم و این اهمیتی است که برای آینده، سرنوشت کشور، تثبیت نظام، اقتدار، منافع و امنیت ملی لازم است.
این حرفها را ساده نگیریم ما به همبستگی و انسجام ملی برای بقا، ثبات، امنیت و منافع ملی نیازمندیم؛ این یک اصل است و فعالان سیاسی هم نباید این اصل را فراموش کنند و ما هم نباید فراموش کنیم.
سوال: شورای وحدت و شورای ائتلاف میتوانند زمینه ساز معرفی کاندیدای واحد و نهایی جبهه انقلاب میشوند؟
پورمحمدی: در حال تلاش هستیم.
سوال: چقدر به این واقعیت نزدیک میشویم؟
پورمحمدی: امیدواریم
سوال: مکث تان مقداری نگران کننده است!
پورمحمدی: واقعیت این است؛ الان کاندیداهای متعددی در صحنه داریم برخی هم فردی اند. جمعی دور هم جمع شدند و از شخصیت محترم و توانمندی دعوت کردند که بیاید کاندیدا شود مگر به او دستور میشود داد که کاندیدا نشود؟ نمیشود.
بعد میگوید من بهتر از دیگری هستم من بهتر کاربلدم؛ چه کارش کنیم؟ سخت است، اما در حال تلاشیم.
گفتم که قالب بندی و سازوکارهای مان ضعیف است خیلی از جوامع این را به سازوکار قانونی یا یک رویههای پذیرفته شده تبدیل کردند؛ قانون نشده، ولی رویه پذیرفته شده اجتماعی و فعالان سیاسی است که از پراکندگیها جلوگیری میکند و کاندیداها به یک قالب تعریف و مقبول شده اجتماعی، محدود میشوند. ما به این جا نرسیدیم نه به عنوان عرف و رویه اجتماعی - سیاسی نه به عنوان سازوکار قانونی.
سوال: نمیخواهید تصریح کنید که به حزب نیاز داریم؟
پورمحمدی: ما الزاما نمیگوییم در قالب حزبی؛ ما شرایط خاص بومی خودمان را داریم در نظام خودمان، مردم سالاری، مشارکت و حضور مردم و انتخابات را پذیرفتیم.
در دنیا این سازوکار را با احزاب سازمان میدهند ما هم احزاب را پذیرفتیم، ولی انحصار حزبی را در قانون اساسی نپذیرفتیم.
یا باید از همین سازوکار جهانی تمکین کنیم که عرف عقلای جهان است و همه میدانیم عیوبی هم دارد یا به الگوی بهتر و کم عیبتر خودمان برسیم؛ ولی این آشفتگی مضر است.
آن چه اکنون در آن قرار داریم هیچ به مصلحت و به خیر ما نیست و یکسره در حال خوردن از کیسه هستیم و مدام تضعیف میشویم و واگراییهای مان تشدید میشود. این وضع برای آینده ما خطرناک است.
این وضع را باید بهبود دهیم حالا یا با الگوهای متعارف جهانی که در جوامع مختلف دیگری که با نظامهای مردم سالار مدیریت میکنند و حکمرانی شان بر پایه حضور و مشارکت مردم است یا بر اساس باورها، اعتقادها، گرایشها و واقعیات بومی و ملی، سازوکار بهتری را طراحی کنیم.
از این منظر، چون خودم حساس هستم و موضوع مطالعاتی خودم هست روی این موضوع خیلی فکر میکنم و با دوستان در این زمینه مباحثه میکنیم و گفتگو داریم که به الگوی بهتری برسیم که البته الگوسازی در این زمینه دشوار است.
سوال: بیش از چهل سال است که این آسیبها وجود دارد؛ در همه دورههای انتخابات با این مواجه ایم. وقتی زمینه گفتگوهای علمی پیش میآید با نقدهای عالمانه مواجه ایم و در این خصوص بر ضرورتها اتفاق نظر داریم. گام دوم انقلاب فصل نوین و خوبی است که در این زمینه اشکالات را رفع کنیم چرا این اتفاق نمیافتد؟
پورمحمدی: کار سختی است، اکنون دنیای غرب به ساز و کار تثبیت شده سیاسی رسیده پنج، شش قرن از این فعالیت گذشته پس نگویید چهل و دو سال؛ چهل و دو سال یعنی چشم برهم زدن.
امریکا با این همه کار و اوج تمدن مدرن ۲۴۰ سال است که قانون اساسی و این سازوکارش شکل گرفته با این حال، رسوایی انتخاباتی اخیرش را ببینید. پس معلوم است که ایجادساز و کار تثبیت شده سیاسی کار سادهای نیستامریکا با این همه کار و اوج تمدن مدرن و معاصر و لیبرالیسم و مانند آن ۲۴۰ سال است که قانون اساسی و این سازوکارش شکل گرفته است با این حال، رسوایی انتخاباتی اخیرش را ببینید پس معلوم است که کار سادهای نیست.
کشمکشهای انتخاباتی در انگلستان را ببینید. همین رئیس جمهور فرانسه را ببینید که پس از انتخابش چه موج مخالفت اجتماعی علیه او شکل گرفت و همچنان مشاهده میکنید.
پس الگوهای رایج جهانی هم بی عیب نیست و آکنده از مشکل است و این طور نیست که ما هم خیلی عقب باشیم.
سوال: در چارچوب گفتههای خودتان آیا نباید از سازوکارهای آنان الگو بگیریم، اما متناسب با نیازهای خودمان به آن شکل دهیم؟.
پورمحمدی: این مقداری زمان بر است یعنی من که جدی اعتراض کردم و منتقد وضع موجودم این جور اعتقاد ندارم که یک شبه، یک ماهه و یک ساله میشود مشکلات را رفع کرد یا یک دهه میشود رفع کرد.
معتقدم این مشکل جدی است و باید به آن سامان دهیم و تلاش کنیم. معتقدم تا حد زیادی هم جلو رفتیم، ولی متاسفانه همچنان اشکالاتی که طرح کردم وجود دارد.
توافق میکنیم، اما توافق دلچسب، دلنشین و کم هزینه نیست یعنی این قدر آخر کار بگو مگو کوتاه بیا، جان من، حالا این دفعه، دفعه دیگه، باکدورت و دلخوری توافق میشود که مطلوب، دلنشین، با آدرس و شناسنامه نیست و ناقص است ما باید این را جبران و رفع کنیم.
ادامه دارد...