حجتالاسلام والمسلیمن مصطفی پورمحمدی در کسوت دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز تهران تقویت اعتماد ملی و امید به آینده را مهمترین عامل ایجاد همبستگی و اعتماد ملی میداند و بر این باور است که در شرایط کنونی، تمام جناحهای سیاسی باید پیش از آن که در رویای برنده شدن جناح شان باشند باید درصدد تحقق پیروزی ملی برای کشور باشند.
بخش پایانی گفتوگو با دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز تهران را در ادامه میخوانید.
سوال: گفته میشود که شما و شورای وحدت از قبل کاندیدای خودتان را انتخاب کردید و در نزدیکی انتخابات مسیر خودتان را جدا خواهید کرد. چقدر این را میپذیرید و آیا آقای علی لاریجانی کاندیدای شماست؟
پورمحمدی: متاسفم که پس از این همه توضیحاتی که میدهیم و درباره سوابق فعالیتهایی که مثل جامعه روحانیت در این عرصه داشته و مجموعهای که تدارک دیده شده است صحبت میکنیم باز این پرسشها تکرار میشود.
این جریان، تخریبی، غیرمنصفانه و به اصطلاح برای حذف رقیب است دوستان ما باید مقداری با متانت، تامل و آینده نگری از یکدیگر صحبت کنند و نسبت به یکدیگر تعریف داشته باشیم.
جامعه روحانیت خودش را بالاتر از این میداند که بخواهد طراحی خاص کند و بازیگرانه و تاکتیکی وارد صحنه روشنگری و هدایت گری اجتماعی شود این نقش هدایتگری و روشنگری ما را کاهش میدهد.
متاسفیم برای دوستانی که چنین تصویرهایی را در ذهن شان خلجان میدهند و توهم این امور را دامن میزنند البته شاید مقداری هم کار رقبا باشد که در میدان رقابت بازی میکنند.
البته نمیخواهم جامعه روحانیت را به کشمکش رقابت بکشانم و معتقدم، شان این جامعه بالاتر از این حرف هاست، میخواهیم رقابتها را سازمان یافته، تعریف شده و منطقی کنیم و به سوی تکامل ملی ببریم و همه رقابتها را به سوی تعالی نظام بکشانیم.
شان و جایگاه خودمان را چنین میدانیم و طبعا دوستانی که به ما نزدیک ترند کمک فکری بیشتری به آنان میدهیم و حمایت بیشتری از آنان میکنیم و سعی داریم نقش هدایتی خودمان را بهتر ایفا کنیم و رایزنیهای بیشتری با آنان داشته باشیم که الان این کارها را انجام میدهیم.
حتی به دوستان گفتیم جمع شوند به هر انتخابی که برسند حتی اگر مخالف سلیقه ما باشد ترجیح با آنان است و از آنان پشتیبانی میکنیم این دیگر چک سفید امضاست.
این را بارها گفتیم، اما باز از این حرفها زده میشود. علتش این است که هر جمعی کاندیدایی برای خودش دارد و میترسد که کاندیدای خودش در این مجموعه، مقبولیت پیدا نکند پس از حالا پیش داوری میکند و میخواهد آن تصمیم را مقداری تضعیف کند.
البته تا حدی هم کارهای روانی است و خیلی چارهای نیست و در فضای سیاسی - اجتماعی به طور طبیعی اتفاق میافتد و ما سعی میکنیم تحمل کنیم و تاکنون هم تحمل کردیم.
واقعا نقش مصلح بودن، هدایتگری، راهنمایی، دستگیری و همراهی با همه مجموعه ها، خوبها و به ویژه خوب ترها؛ تحمل بیشتر میطلبد و بنا داریم که با افزایش تحمل، این نقش را به خوبی ایفا کنیم.
سوال: طرح موضوعاتی مانند پدرخواندگی به وحدت نیروهای انقلاب کمک میکند؟
برخی واژهها دستاویز همین بگومگوهای سیاسی و به نحوی تخریبی استپورمحمدی: متاسفانه برخی واژهها دستاویز همین بگومگوهای سیاسی و به نحوی تخریبی است؛ این موجب آزردگی، کشمکش و ناراحتی میشود؛ وقتی ساز و کار منسجم ندارید عملا باندها مسلط میشوند؛ اعم از باند آشکار یا پنهان.
اگر هم مقداری سنتی فکر کنیم در چنین فضایی، بزرگترها، پدرها یا پدرخواندهها این نقش را ایفا میکنند. این در جوامعی است که هنوز انسجام یا یک روش متعالی معقول را نتوانستند تثبیت کنند.
باید تلاش کنیم به مرحله متکامل، معقول، با ثبات و تعریف شده برسیم از این منظر در تلاشیم همه را به وضع تعریف شده نزدیک کنیم.
بله اگر شما ۱۰ نفر پراکنده باشید و نتوانید با هم تفاهم کنید به بزرگتر مراجعه میکنید؛ این رویه همیشه و در اغلب جوامع بوده است؛ در جامعه ایران هم یا ریش سفیدها یا روحانیت یا بزرگ ترهای قوم، طائفه و منطقه ایفای نقش کردند این با فرهنگ ما سازگار است.
اینها را که نمیشود کنار گذاشت دعوا که میشد به بزرگتر مراجعه میکردند این که روحانیت به عنوان بزرگتر به او مراجعه شود همیشه بوده است؛ خیلیها هم الان در دعواها و اختلافات شان مراجعه میکنند.
ما هم اگر کسی دعوا و مشکل داشته باشد وظیفه مان است که داوری کنیم، کمک فکری دهیم و رفع مشکل کنیم این که عیب نیست حسن است؛ اما بهتر از این چیست؟ بهتر این که همه جمع شوند و خرد جمعی را اعمال کنند و به تصمیم خردمندانه مشترک برسند این مهم است و ما باید این کار را کنیم.
امروز جوانان انقلابی و تحصیل کرده، نیروهای وفادار، با تجربه و با توانمندی فکری و علمی بسیار بالا، فراوان داریم؛ اکنون دست مان پر است و با گذشته خیلی فرق داریم. امروز هنر ما باید این باشد که این مجموعه دورهم جمع شوند و به همگرایی و خردجمعی برسند.
اگر به این موضوع بی توجه باشیم، هر بلوکی، چون خودش قابلیت، تجربه، تخصصی و دانشی دارد و ظرفیتی برای خودش تولید کرده است میشود یک مجموعه و نگرانی این است که به واگرایی، تنازع و اختلاف بیشتر منجر میشود. هنر ما در این شرایط باید این باشد که این را به حرکت معقول و تثبیت شده برسانیم.
الگوی پدرخواندگی را منسوخ میدانیم؛ ولی خیلی گروهها ناچارند این روش را اعمال کنندالبته در گذشته نمیشد این کار را کنیم و با الگوی پدرخواندگی، بزرگ تری یا کدخدا منشی اداره میشد خودمان این را روشی منسوخ میدانیم؛ ولی خیلی گروهها ناچارند این را اعمال کنند؛ چون هنوز آن ساز و کار شکل نگرفته است؛ پس یا باید با هم دعوا کنند و تنازع داشته باشند یا باید با الگویی تفاهم کنند که گاهی بزرگ تری، پدرخواندگی، پدرسالاری و شیخوخیت مطرح میشود.
ما این الگو را پیشنهاد نمیدهیم، اما این که در انتها کسی به بن بست برسد و ناچار شویم با شیخوخیت داوری کنیم تا مشکل رفع شود؛ این در وقت ضرورت، اجتناب ناپذیر است.
اما الگوی مطلوبی که الان پیشنهاد میدهیم به طور روشن در حال تعقیب آن هستیم و ساز و کارش هم فراهم کردیم.
الان با توصیهای که به دوستان در شورای وحدت کردیم، خوشبختانه این ساز و کار شکل میگیرد و مجموعه خیلی زیادی از افراد خوش فکر، تحصیل کرده، با تجربه بالای حکمرانی در مناصب عالی حکومتی و دارای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی از جوانان، بانوان، تیپهای انقلابی، هیاتهای مذهبی، رزمندگان، جانبازان و از همه مجموعهها اعم از اصناف و اقشار مختلف حضور یافتند و این فضا را ایجاد کردیم تا به وضع مطلوب نزدیک شویم.
سوال: جبهه پایداری هم در چارچوب شورای وحدت و شورای ائتلاف قرار میگیرد؟
پورمحمدی: دعوت کردیم و گفتگو هم میکنیم؛ به یکدیگر هم اعتماد میکنند؛ دوستان میگویند به هم احترام میگذارند و قبول دارند، ولی خیر؛ آن طور که عمل مشترک به وجود بیاید نه؛ به این صورت هنوز نشده، ولی ناامید نیستم؛ معتقدیم که باید این اتفاق بیفتد، ولی اجبار هم که نمیشود کرد.
به هر حال، انقلاب و کشور مال همه است؛ همه حق دارند تلاش و فعالیت کنند، ولی کسانی که از نظر فکری نزدیک ترند سعی کنند سلیقههای شان را مقداری کنار گذارند و به اصول مشترک بیاندیشند و با یکدیگر همکاری کنند.
سوال: در شرایط کنونی کشور به چه رئیس جمهوری با چه ویژگیهایی نیاز داریم؟
پورمحمدی: نخستین شاخصه رئیس جمهور غیر از شرایط عمومی مانند رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر و ویژگیهای که برشمرده شده است و در آن بحثی نیست؛ رئیس جمهور امروز باید واقعیت جامعه را خوب درک کند؛ ظرفیت جامعه را خوب بفهمد؛ موقعیت کشور ما را در فضای منطقه و جهانی خوب ببیند و طبعا واقعیات دنیا را هم خوب هضم کند.
توان ملی را خوب بشناسد و بسیاری از ظرفیتهایی که در کشور تولید شده است بیابد و دقیقا در درون خودش حس کند؛ چون بسیار مهم است.
من از خیلی دوستان که در سطوح مختلف کشور فعال بوده و هستند خیلی وقتها خواستم که بروند از کشور بازرسی کنند و ببینند و در جاهای مختلف حضور داشته باشند.
این برای مردم خوب است که آنان را میبینند و امیدوار میشوند که مسئولان به آنان سر میزنند و آنان نیز از نزدیک با مسائل، توانمندی ها، ابتکارات، ضعفها و مشکلات آشنا میشوند؛ دردها، خوشیها و غمهای آنان را از نزدیک میبینند، اما بیش از آن که به نفع مردم باشد به نفع مسئولان است؛ چون مهم این است که اول آنان حس و درک خوبی از واقعیات کشور پیدا کنند.
در حکمرانی و مدیریت سیاسی به ویژه در جایگاه ریاست جمهوری، این درک، خیلی مهم است و به نظرم خیلی وقتها که مشکل پیدا میکنیم این درک، عینی نشده است؛ بعضی وقتها میگویند گزارشها را میخوانند، در فیلمها دیدند و بازرسی کردند، اما حس میکنم این حق الیقین و عین الیقین نشده است.
فهم این موضوع خیلی مهم است؛ امام (ره) یک چیز را به ما یاد داد؛ درک قدرت مردم و اعتماد به آنان را؛ ما این را ساده گرفتیم و هنوز لمس نکردیم که ملت چقدر قدرت، انرژی و توان تاثیرگذاری، تحول آفرینی و پیش برندگی دارد، ولی امام (ره) این را درک و همه کارهایش را بر آن متمرکز کرد.
قبل از انقلاب مدام از گروههای عملیاتی، پارتیزانی، چریکی، سازماندهی، حزبی و مبارزات آن چنان سیاسی سخن گفته میشد؛ اما امام (ره) تمرکزش را بر مردم و بسیج و روشن گری آنان گذاشتقبل از انقلاب مدام از گروههای عملیاتی، پارتیزانی، چریکی، سازماندهی، حزبی و مبارزات آن چنان سیاسی سخن گفته میشد؛ اما امام (ره) تمرکزش را بر مردم و بسیج و روشن گری آنان گذاشت؛ این ناشی از فهم واقعی است.
امام (ره) فهم درستی از تحولات جهان داشت. آمریکا و شوروی ابرقدرت بودند، اما امام (ره) گفتند " نه شرقی، نه غربی" گفتند " امریکا هیچ غلطی نمیتواند کند" این ناشی از درک واقعیت جهان است.
اگر مدیر عالی میخواهد در کشور کار کند باید این را خوب لمس کند؛ به معنی این نیست که با جهان تعامل نباشد من جزو معتقدان جدی به تعامل با جهانم؛ معتقدم که در همه صحنههای بین المللی مشارکت کنیم و با قدرت حضور داشته باشیم؛ اگر در گذشته فکر میکردیم این قدرت را نداریم؛ امروز قدرتمندیم.
اکنون خیلی قویتر از ۱۰ سال، بیست سال و سی سال پیش هستیم؛ اگر در گذشته از حضور در عرصههای بین المللی نگرانی و تردید داشتیم امروز باید این تردید را کنار گذاریم.
ما قدرت تاثیرگذاری و تحول آفرینی داریم و به عنوان بازیگر قدرت در عرصههای جهانی میتوانیم حضور یابیم. اینها واقعیات است؛ فهم این واقعیت چه در عرصههای منطقهای و جهانی و چه در شناخت ظرفیتهای داخلی، اصلیترین نیاز هر مدیرعالی کشور است تا بتواند به خوبی ایفای نقش کند.
گاهی به دوستان میگویم؛ وزن صندلی که روی آن نشستند نمیدانند چقدر است.
سوال: پرسش دیگری ندارم اگر نکتهای لازم است اضافه کنید.
پورمحمدی: حس میکنم که کشورمان برغم مشکلات فراوان و فشارهای فزایندهای که به آن وارد شده که واقعاً خارج از توصیف است؛ الان بسیاری مسئولان به ویژه رهبر معظم انقلاب، بخشی زیادی از فشارهایی که به کشور وارد میشود سعی میکنند آن قدر که واقعیت است بازگو نکنند، چون به روان مردم فشار زیادی میآید و آزردگی ایجاد میکنند.
پس باید درباره تحمل اجتماعی سخن گفته شود، ولی واقعیت این است که مشکلات به ویژه مشکلات مردم خیلی جدی است خیلی از مردم گرفتارند، اما خودداری و قناعت میکنند و صبوری به خرج میدهند که این بسیار ارزشمند است.
صبر ملی ما یک دنیا ارزش دارد؛ یعنی اگر بپرسید سرمایه اجتماعی ما چیست؟ میگویم صبر و مقاومت مومنانهای که مقام معظم رهبری مدام توصیه میکنند؛ این خیلی ارزش دارد.
کشور ما هم توانمندی هایش بسیار زیاد است و خوشبختانه تحریم به ما کمک کرد، زیرا اگر چه ظاهرش همه بد و عذاب است، اما باطنش رحمت بود، زیرا به خودمان میآییم و واقعیات خودمان را بهتر درک و امکانات مان را بیشتر شناسایی میکنیم و با سرمایه انسانی خودمان بهتر آشنا شویم.
خیلی کارهای خوبی در کشور انجام شده است؛ الان تولیدات کشور هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت، فوق العاده بالا رفته است.
جوانان ما ظرفیت و نوآوری بالایی دارند؛ مدیران ما ابتکارات خوب و مدیریتهای خوبی در عرصههای مختلف ارائه میدهند و در بخشهای دولتی، خصوصی، نهادها و بنیادها همه تلاش میکنند. انسان که میبیند این همه کار در مملکت انجام میشود واقعاً دلگرم کننده است.
ما به عنوان کسانی که نقش هدایتگری داریم سخن وری میکنیم تریبون در اختیار ماست؛ شنوندگان و بینندگان داریم؛ سعی میکنیم که به مردم امید دهیم؛ اعتماد آفرینی کنیم پس اختلافات را بر جسته نکنیم؛ به آرمانهای بلند و به واقعیاتی که در آن قرار داریم بیاندیشیم.
نمیخواهم همه اش از آرمان گرایی سخن بگویم؛ واقعیاتی را هم که وجود دارد مدنظر قرار دهیم؛ دشمن را بزرگ نکنیم و کوچک هم ندانیم؛ یعنی برخی مسائلی که در دنیا وجود دارد کم نگیریم؛ دشمن را باید تحقیر کرد از این باب که از نظر روانی با آن مبارزه کنیم، ولی خودمان را هم نباید گول بزنیم که فکر کنیم نقشه دشمن کوچک، ساده و زود گذر است؛ دشمن از دشمنی اش دست بر نمیدارد و ما هم از هدف هایمان دست بر نمیداریم؛ اگر بخواهیم از اهداف مان دست برداریم ایرانی نیستیم.
ما انقلابی نیستیم، مسلمان نیستیم، شیعه نیستیم اگر از تمدن افتخارآمیز ایرانی روی برگردانیم و کوتاه بیاییم، این را همه باید بدانیم، چه آن کسی که انقلابی و متدین است چه کسانی که عرق ملی و وطن دوستی دارند.
ایرانی که هستیم، تمدن، تاریخ، سرزمین و فرهنگ متعالی داریم؛ این را باید حفظ کنیم؛ اگر امروز کوتاه بیاییم، تسلیم شویم و در برابر این قوم بربر عقب نشینی کنیم به اهداف مان نمیرسیم در برابر قومی که به ظاهر متمدن است و علم دارد و ماهم از آن استفاده میکنیم، اما در متن آن بربریت و توحش حاکم است؛ ببینید در منطقه در پی سرزمینهای سوخته هستند.
عراق، سوریه، یمن و افغانستان را سوزاندند و در پی سوزاندن بقیه کشورهای منطقه و سرزمینهای دیگر هستند تا سلطه خود را تثبیت کنند و اصلا به انسانیت، حقوق انسانها و رفاه بشر فکر نمیکنند بلکه فقط به منافع و قدرت و سلطه خودشان فکر میکنند؛ ما راهی جز این نداریم که از خودمان دفاع کنیم؛ بایستیم، محکم هم بایستیم که میتوانیم و تاکنون هم توانستیم و جلو رفتیم.
در دو سه سال اخیر واقعا سختترین شرایط انقلاب و مانند دوره جنگ تحمیلی و فوق العاده سخت حاکم بود، اما قابل تحمل بود؛ با همه مشکلاتی که مردم داشتند، ولی صبوری آنان را دیدیم؛ مقدار دیگری هم مقاومت کنیم؛ خداوند وعده پیروزی و کمک داده است چنان که تاکنون با کمک خدا جلو رفتیم.
مهم این است که همه بایستیم و مقاومت کنیم و آینده را خودمان بسازیم. ساختن آینده در گرو انتخابات است پس با صندوق رای قهر نکنیم؛ حالا هر کسی به سلیقه خودش نزدیکتر است آن را انتخاب کند.
یک موقع کسی هست که با انقلاب، نظام و قوانین زاویه دارد البته حقوقش را نباید ضایع کنیم، اما اگر میخواهد فعالیت و مشارکت سیاسی داشته باشد، چون به قانون، آرمانهای ملی و آن چه که پس از انقلاب در کشور اتفاق افتاده وفادار نیست؛ نمیتواند بازیگر این میدان باشد؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق ملت این راه را انتخاب کردندالبته دست اندرکاران انتخابات هم باید اجازه دهند سلایق مختلف حضور پیدا کنند؛ یک موقع کسی هست که با انقلاب، نظام و قوانین زاویه دارد این حسابش جداست البته حقوقش محترم است و حقوقش را نباید ضایع کنیم، اما اگر میخواهد فعالیت و مشارکت سیاسی داشته باشد، چون به قانون، آرمانهای ملی و آن چه که پس از انقلاب در کشورمان اتفاق افتاده است وفادار نیست؛ نمیتواند بازیگر این میدان باشد؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق ملت این راه را انتخاب کردند و نمیشود که کسی دیگری بیاید خلاف این مسیر را برود.
بقیه؛ سلایق مختلفی دارند انقلاب، نظام، دین، ملت و رهبری را قبول دارند پس مسئولان و کارگزاران انتخاباتی برای بروز و ظهور سلایق مجال دهند؛ این حرفی که میزنم معنی اش این است که رقبای سیاسی دوستان نزدیک ما بعضا در فشار قرار گیرند و هر چه رقیب مان ضعیفتر و باعده و عده کمتری به میدان بیاید به نفع دوستان نزدیک ماست، ولی مصلحت کشور، نظام و انقلاب این است که همه سلایق بیایند.
دست اندرکاران انتخابات اعم از دست اندرکاران اجرایی و نظارتی، رسانهها مثل صدا و سیما و فعالان مطبوعاتی و صاحبان تریبون به ویژه روحانیت مجال بروز سلایق مختلف را بدهند و فضا ایجاد کنند که سلایق مختلف بیایند؛ این به نفع ماست حتی اگر سلیقه مخالف پیروز شود این در کلان قضیه به نفع همه ماست.
یاد میگیریم که باهم خوب زندگی کنیم؛ به اصول و آرمان هایمان توجه و تلاش صادقانه و جدی و مردانه در صحنه داشته باشیم تا با نقشه بهتر پیروز شویم؛ یعنی با جوانمردی، مروت، تفکر و قدرت عملیاتی به پیروزی برسیم نه با نقشه، ترفند، تاکتیک و عملیات پنهان که خیلی جالب، ماندگار و اثر بخش نیست، ولی اگر با این روش به پیروزی برسیم دستاوردش زیاد است و اگر شکست هم بخوریم مهم نیست، این راه به سمت جلوست.