۵۱۸
تعداد بازدید: ۲۷۶۷
جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲
مصطفی پورمحمدی در گفت‌وگو با روزنامه جوان
مشارکت پایین، شکست همه است و در این صورت کسی و جریانی که خود را علاقه‌مند به نظام می‌داند، پیروز نیست. اگر بدون جذب جوان‌ها پیروز شدیم، دوباره فاصله‌ها بیشتر می‌شود. انقلاب اسلامی برای این بود که همبستگی در جامعه ایجاد شود
به گزارش روابط عمومی جامعه روحانیت مبارز، روزنامه جوان در گفتگو با حجت‌الاسلام مصطفی پور محمدی، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز طیفی از سؤالات را مطرح کرد. از انتخابات مجلس و سخنان رهبری در خصوص این انتخابات تا آوارگی منافقین در کشور آلبانی و در نهایت ارزیابی او از دولت‌های چهار دهه گذشته که در همه آن‌ها حضور داشته است. 
 
‌مشارکت بالا در انتخابات مجلس دوازدهم و شکل‌گیری یک انتخابات رقابتی در عین حال با سلامت و امنیت کامل خواسته مردم، فعالان سیاسی و از همه مهم‌تر رهبر معظم انقلاب است. انتخابات مجلس دوازدهم در چه صورتی رقابتی و با مشارکت مطلوب برگزار می‌شود؟
بحث انتخابات به تعبیری باید گفت که ناموس اجتماعی ما و ناموس جمهوری اسلامی ایران است. امام خمینی (ره) انقلاب را با مردم آغاز کرد و با مردم به پیروزی رساند و با مردم به پیش برد و توصیه و وصیت کرد که انقلاب با حضور مردم و مشارکت مردم و همراهی مردم به مسیر خود و تلاش برای تحقق اهداف خود ادامه دهد. بسیار جالب است که از همان ماه‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) مشارکت و حضور مردم را شکل رسمی، قانونی و کاملاً آرمانی بخشید. حتماً دقت داریم که عنوان جمهوری اسلامی برخاسته از نگاه و رویکرد امام خمینی (ره) است. کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده بود که امام راه و مسیر آینده نظام را با مردم تعریف کرد و به پیش برد. این امر نقطه تمایز انقلاب ما نسبت به دیگر انقلاب‌ها در سال اول پیروزی است. شاید ما بتوانیم تفاوت‌های زیادی بین انقلاب خودمان و دیگر انقلاب‌ها قائل شویم، اما مهم‌ترین شاخصه، پیوست نظام و انقلاب به صورت عمیق با ملت و عامه مردم است. نه با نخبگان، نه با گروه‌هایی از مردم، بلکه با تمام طبقات و طیف‌های مردم این پیوند برقرار می‌شود. در سال اول انقلاب پنج انتخابات در کشور برگزار شد. این امر یک رکورد تاریخی است. 
 
در همان مقطع برخی مطرح می‌کردند که ملت امام را قبول دارند و نیازی به رفراندوم نیست.
بله مردم امام را قبول داشتند، هر چیزی امام می‌فرمودند مردم بدون، چون و چرا قبول می‌کردند. کسی اجازه به خود نمی‌داد در سخن امام تردید کند. ولی امام فراتر از همه این نکات، تاریخ را می‌دید، تحولات تاریخی را می‌دید، زمانه را می‌شناخت، نیاز واقعی زمانه را در نظر می‌گرفت و اینکه تلاش کردند ریل‌گذاری درست انجام شود و نقشه راه درست طراحی شود. این ریل‌گذاری درست از ابتدای انقلاب به دست امام خمینی و رهبر انقلاب استمرار داشته است. اگر نظام جمهوری اسلامی توانست با همه هجمه‌ها و فراز و نشیب‌هایی که به مردم وارد شد و با همه کم تجربگی و ندانم کاری امثال ما که تجربه این امور را نداشتیم به جلو حرکت کند و کامیابی‌های مختلفی کسب کند، بی تردید به خاطر حضور و همراهی مردم بوده است. حضور مردم در طول این چهار دهه عامل اصلی و عمده موفقیت‌های ما و عبور از مشکلات و کامیابی‌های نظام بوده و بسیاری از ضعف‌های ما را هم پوشش داده است. 
رهبر انقلاب امسال خود پیشگام شدند و مباحث انتخاباتی را در خصوص انتخابات مجلس دوازدهم آغاز کردند. هدف‌ها را مشخص کردند و این کار هم با تحلیل روشن انجام شده است. رهبری فرمودند که ما امروز نیاز به اقتدار ملی برای حل مشکلات داخلی و دفع خطرات دشمنان داریم. ما باید از اقتدار ملی برخوردار باشیم، یعنی قدرتی که از مردم نشئت می‌گیرد. از طرفی هم این اقتدار ملی با انسجام ملی شکل می‌گیرد. انسجام ملی هم وابسته به ایجاد همبستگی، مودت و محبت عمومی در جامعه است. نماد برجسته انسجام ملی انتخابات است. به نظر من در همین سخنان رهبر معظم انقلاب هم هدف، هم خط‌مشی و هم بهترین تحلیل ارائه شده و همه باید ملاک خود را این سخنان رهبری قرار دهیم. 
 
عملکرد و نقش دستگاه‌های مختلف از قبیل دولت و مجلس در بسترسازی برای یک انتخابات رقابتی و پرشور چیست؟
رهبر انقلاب مشارکت بالا را مطرح کردند. این مشارکت با حضور مردم محقق می‌شود. قرار هم نیست مردم را با تحمیل و تحکم پای صندوق رأی بیاوریم. مثل برخی کشور‌های دیگر هم قانون اجباری بودن شرکت در انتخابات نداریم که هر فردی شرکت نکرد، جریمه کنیم. پس مردم باید دوست داشته باشند و خود علاقه داشته باشند که در انتخابات شرکت کنند. این علاقه‌مندی هم مبتنی بر رضایت مردم است. یعنی از وضعیت فعلی راضی و به آینده امیدوار باشند. در حال حاضر این نگرانی در هر دو جهت وجود دارد. باید واقع بینانه شرایط را تحلیل کنیم. امروز رضایت عمومی کاهش پیدا کرده است. دستگاه‌های مختلف در این زمینه دخیل هستند. 
دولت در این زمینه نقش بسیار بالایی دارد، چرا که عمده امورات کشور دست دولت است. نهاد‌های دیگر هم مثل مجلس و قوه قضائیه دخیل هستند. فعالان اجتماعی، سیاسی، مدنی، روشنفکران، گروه‌های مرجع و تحلیلگران هم در این زمینه نقش دارند. مسئله رضایتمندی اجتماعی و امید به آینده را فقط نمی‌توان از یک زاویه و از سمت یک نهاد و دستگاه دید. به همه ارتباط دارد. اگر کاهش مشارکتی وجوددارد باید به سراغ همه برویم. اگر می‌خواهیم به موفقیت برسیم باید از همه انتظار داشته باشیم. البته دستگاه‌هایی نقش برجسته‌تری دارند. واقعاً دولت در رضایتمندی و امید به آینده نقش زیادی دارد. مشکلات معیشتی و اقتصادی خیلی آزار دهنده شده است. تلاش‌های خیلی زیادی در حال انجام است. اما مردم به خاطر وعده و وعید‌های زیادی که داده شده، احساس امیدواری و رضایت نمی‌کنند؛ و این امر نقیصه بزرگی است و ربطی به این دولت هم ندارد، از گذشته‌ها به ارث رسیده است. به هرحال، مدیران باید جایگاه مناسب خود را در افکار عمومی پیدا کنند و حرف آن‌ها حرف باشد و مردم بتوانند اعتماد کنند. دستگاه‌های برگزارکننده انتخابات هم نقش زیادی دارند؛ چه دستگاه‌های نظارتی چه دستگاه‌های اجرایی. 
برخی‌ها مطرح می‌کنند که ما قانون را اجرا می‌کنیم. ابتدا باید به این سؤال بپردازیم که این قانون برای چه امری است. غیر از این است که می‌خواهیم زندگی مردم را بهتر کنیم و مردم نسبت به حال و آینده خود و جامعه خود امیدوار باشند و با علاقه در انتخابات شرکت کنند. اگر ما گفتیم وظیفه ما فقط اجرای قانون است و ما به بقیه موارد کار نداریم. در این صورت یا قانون مشکل دارد که باید اصلاح شود یا تفسیر ما از قانون غلط است که باید بازاندیشی کنیم یا در اجرا دچار مشکل هستیم که باید این مسئله را هم حل کنیم. 
ما باید به خروجی اقدامات خود فکر کنیم. اگر قانون را اجرا کردیم و به قانون اصرار کردیم باید خروجی مطلوب داشته باشد. اگر قانون را اجرا کردیم مشکلات بیشتر شد، باید بازنگری کنیم. رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از تعبیر بازسازی انقلابی در فضای فرهنگی سخن گفتند. بازسازی انقلابی تعبیری قوی است، یعنی بنا معیوب و لرزان است و احتمال فروریزی‌اش است. بنابراین ما در همه فضا‌ها نیازمند بازسازی هستیم. در روز اول سال هم فرمودند که ما نیازمند تحول هستیم. تحول یعنی تغییر در وضع و حال، برخی از ما‌ها از تغییر می‌ترسیم. ما وقتی این سخنان را مطرح می‌کردیم، برخی می‌گفتند که چرا این تعابیر را به کار می‌برید، رادیکالی است. رهبری گفتند ما نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق و همه‌جانبه و به نظر من انقلابی در همه عرصه‌ها هستیم. هیچ اشکالی ندارد بازسازی کنیم. از تحول و بازسازی نترسیم. 
جناح رقیب به اصولگرایان این اتهام را می‌زند که به دنبال مشارکت حداقلی در انتخابات هستید تا پیروزی جناح خودتان تضمین شود. همچنین این مسئله وجود دارد که اصولگرایان نتوانستند از طیف خاکستری یارگیری کنند و بدنه رأی خود را گسترش دهند. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
ما همه اول باید اشکالات خود را بپذیریم و تلاش کنیم خود را اصلاح کنیم و این امر یک گام رو به جلو است. ما هم در جامعه روحانیت مبارز باید خودمان را اصلاح کنیم. اگر رویکرد‌های فعلی ما نتوانسته نسل جدید را جذب کند، مشکل را فقط به گردن دیگران و دشمن نیندازیم، بلکه اقدامات دشمن هم مؤثر بوده است. اما حتماً ما هم کم کاری کردیم که اجازه دادیم دشمن تأثیر‌گذار باشد. امروز با این امر مواجه هستیم که نسل جوان با ما فاصله گرفته و این امر دغدغه بزرگ ماست. 
نکته دیگر اینکه مشارکت پایین، شکست همه است و در این صورت کسی و جریانی که خود را علاقه‌مند به نظام می‌داند، پیروز نیست. پیروزی با مشارکت پایین چه سودی دارد و فایده این مسئله چیست. مگر می‌شود در این صورت کاری کرد. اگر بدون جذب جوان‌ها پیروز شدیم، دوباره فاصله‌ها بیشتر می‌شود. آن وقت متهم به قدرت‌طلبی می‌شویم. انقلاب اسلامی برای این بود که همبستگی در جامعه ایجاد شود. تنویر افکار عمومی انجام شود، رفع شبهات جامعه انجام شود و تحول فکری، معنوی و اقتصادی در جامعه ایجاد شود. اگر به این مسائل توجه نکنیم اسم نظام می‌ماند، اما محتوای آن باقی نمی‌ماند. امام و رهبری چنین آموزشی به ما ندادند. 
ما به عنوان اصولگرایان که ادعا می‌کنیم تعلق ما به نظام، انقلاب و ارزش‌های نظام بیشتر است، باید در این زمینه دلسوزی بیشتری به خرج دهیم. بنابراین اولویت اصولگرایان مشارکت بالا در انتخابات است نه اینکه با مشارکت کم به عرصه قدرت وارد شوند. حتی اگر به ظاهرشکست خوردند ما این امر را هم شکست نمی‌دانیم. ما باید تلاش کنیم که ملت پشت سر نظام قرار گیرند. این امر پیروزی اصولگرایان است. تصاحب قدرت هم از راه درست باید انجام شود، از راه جلب محبت مردم نه اینکه در مسیر حذف دیگران قرار گیریم و به همه برچسب بزنیم. 
 
از مطالعات میدانی در جامعه اینگونه به نظر می‌رسد هیچ یک از احزاب اصولگرا و اصلاح‌طلب نمی‌توانند ادعا کنند که نماینده اکثریت هستند و اکثریت مردم گرایش سیاسی تثبیت شده ندارند، اصولگرایان برای جذب آرای خاکستری چه اقداماتی می‌توانند انجام دهند؟
در جوامع افرادی که یک نظر و گرایش سیاسی تعریف شده دقیق و مبانی مشخص دارند، افرادکمی هستند. فعالان سیاسی با گرایش سیاسی این‌طور نیستند که اکثریت جامعه باشند. در اغلب جوامع طیف میانه اکثریت و تعیین‌کننده هستند و جریانات سیاسی هم تلاش می‌کنند که رأی این طیف میانه را جذب کنند. 
ما از دو حیث باید این کار را انجام دهیم، قبل از اینکه به جلب آرا نیاز داشته باشیم به جلب قلوب نیاز داریم، جلب افکار کنیم، نه برای جلب رأی مردم، قبل از صندوق رأی باید به فکر سعادتمندی جامعه باشیم. بله این جلب قلوب به صورت نهادینه شده در مجرای انتخابات و صندوق رأی متجلی می‌شود. بهترین راهبرد را خود اسلام مشخص کرده است. گفته که به مردم احترام بگذاریم، برای مردم شخصیت قائل شویم، مردم را صاحب حق بدانیم، صاحب فهم بدانیم، خودمان را قیم مردم ندانیم، خودمان را بالاتر از مردم ندانیم، ما خادم مردم هستیم نه قیم مردم. ما با جوان امروز که نمی‌توانیم با ادبیات قدیمی صحبت کنیم. متأسفانه رفتار ما باعث می‌شود جوانان نسبت به ما گارد بگیرند. 
 
اخیراً شاهد بودیم که برخی افراد رادیکال در جریان اصلاح‌طلب برای شرکت در انتخابات خطاب به نظام شرط و شروط‌هایی را مطرح کردند. اصولاً طرح شرط و شروط برای نظام چه معنایی دارد؟
من توصیه می‌کنم هر کسی دلسوز کشور و انقلاب است از ادبیات مجادله‌ای و مباحثات آزاردهنده و کشمکش آفرین، استفاده نکند، دوستان و همفکران ما هم در جریان اصولگرا وقتی فردی چنین حرفی‌زده بیشتر به او حمله نکنند. این امر امید مردم به آینده را نابود می‌کند. امید ایجادکنیم، دست روی نکات مشترک و امید‌آفرین بگذاریم. رهبر انقلاب فرمودند که مشارکت بالا، رقابت، سلامت و امنیت، ما هم همین مسائل را بخواهیم. شرط‌هایی که برخی می‌خواهند بگذارند که از این مؤلفه‌ها قوی‌تر نیست. مطالبه همه جریان‌های سیاسی باید این باشد که خواسته‌های رهبری که بهترین راهکار و مطالبات اصلی آنان است محقق شود. چرا شرط و شروطی غیرعملی بگذاریم که سؤال‌برانگیز باشد. جدال‌برانگیز، کشمکش‌ساز و دغدغه‌آفرین در کشور باشد. از همه مسئولان و دست‌اندرکاران بخواهیم که چهار مؤلفه اصلی را که رهبری فرمودند عملیاتی کنند. اگر با هم گفتگو کنیم و کنار هم بنشینیم، نکات مشترک پررنگ خواهدشد. آن‌وقت می‌توانیم به این نکات مشترک تکیه کنیم. در نتیجه این امر هم در جامعه امید ایجاد می‌کند. 
در جریان اصلاح‌طلب برخی خود را جامعه‌محور معرفی می‌کنند که التفاتی به صندوق رأی ندارند. آیا این نوع رادیکالیسم بازگشت به رادیکالیسم این جریان سیاسی در دهه ۷۰ نیست؟
این ادبیات رادیکال به ضرر گویندگان آن است. البته ما در مقابل این ادبیات رادیکال نباید همین ادبیات را استفاده کنیم که فضا دوقطبی‌تر شود. حرف‌هایی که دیگران می‌زنند ما بدتر از آن را نگوییم. حضرت امام و رهبری تأکید کردند که خیلی دقت کنیم که مخالف خود را هم راهنمایی کنیم و دفع نکنیم. 
به طرف مقابل هم توصیه می‌کنم که با بیان این حرف‌ها به خودشان ضربه نزنند. اسلام و انقلاب به قدری مستحکم و قدرتمند هستند که با این حرف‌ها از پای در نیایند. این نظام قدرتمند است و بسیاری از مردم حامی آن هستند. تکلیف دشمنان و ضد انقلاب که مشخص است. اما اگر کسی سلیقه متفاوت داشت و اظهار اعتقاد به نظام و انقلاب کرد البته حرف‌های او را باید بشنویم. جریانات سیاسی رفتار‌های تند و هنجارشکن نباید بکنند، چون راه به جایی نمی‌برد، زحمت برای خودشان و دیگران ایجاد می‌کنند. هزینه کار سیاسی را بالا می‌برند و دشمن طمع می‌کند و دودش به چشم خود این افراد هم می‌رود. 
 
آقای پورمحمدی معمای وحدت اصولگرایان بالاخره در کدام انتخابات قرار است حل شود؟
 سامان سیاسی ما معیوب است تا عیب سامان سیاسی برطرف نشود ما از این آشفتگی و پراکندگی در حرکت‌های سیاسی رنج خواهیم برد. این مسئله هم در اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و گروه‌های دیگر وجود دارد. در حال حاضر ما حدود ۱۳۰ حزب تأیید شده در کشور داریم. همین تعداد هم احزابی داریم که مجوز آن‌ها به دلایل مختلف تأیید نشده است. آیا واقعاً کشور ما بیش از ۲۰۰ حزب نیاز دارد. حزب در کشور ما جایگاه تعریف شده ندارد. برخی می‌گویند محصول غرب است. البته در ادبیات ما حزب پیشینه دارد. بله حزب با تعاریف امروزی در غرب شکل گرفته است. مگر مدل‌های مختلف حکومت کار غرب و دیگران نیست که ما در حال استفاده از آن هستیم. هر وقت مدل بهتری پیدا کنیم از آن مدل استفاده می‌کنیم. ما حزب را در قانون اساسی آوردیم ولی هیچ رسمیتی به آن ندادیم. چند نفر دور هم جمع می‌شوند و عنوانی می‌گذارند و بعد ندای «حاجی انا شریک» سر می‌دهند. نه راهکار مشخصی دارند، نه ایده دارند. از این جهت وحدت محقق نمی‌شود. هرچند ما با همین وضعیت موجود دعوت به وحدت می‌کنیم، اما ساختار سامان یافته و ایجاد همگرایی ضعیف است. ولی نباید نا امید بود و از خطوط محوری جامعه روحانیت مبارز دعوت به وحدت در سطح جناحی و فراتر از آن در عرصه ملی است. 
 
شما دوره گذشته ایده شورای وحدت را مطرح کردید چرا به سرانجام نرسید؟
 از اول ایده ما همین بود. جامعه روحانیت از گذشته نظر به همگرایی و ائتلاف همه جریان‌های اصولگرایی داشته است و معتقد هستیم که رقبا هم باید تبدیل به یکی دو جریان قدرتمند شوند، اما هر گروه و دسته‌ای برای خود تابلویی می‌زند و دنبال سهم خواهی است و این موجب تکثیر و پراکندگی فراوان گروه‌ها شده است. 
ایده جامعه روحانیت مبارز به چه دلایلی عملیاتی نشد؟ آیا می‌توانیم بگوییم در این جریان پسران علیه پدران شوریده‌اند؟
بله، دوستان ما حس می‌کنند اگر در جمع مشترک بروند و همه دور یک میز بنشینند کسانی که برجسته هستند بالا می‌آیند و به آن‌ها سهم کمتری می‌رسد. بنابراین دسته جدا راه می‌اندازند تا از کیک قدرت سهم بیشتری به دست بیاورند. اینکه دور هم جمع شویم نیاز ضروری است، اما عده‌ای نگران هستند که اگر دور هم جمع شویم کسانی که جذابیت و توان بیشتری دارند مورد توجه قرار می‌گیرند و بقیه حذف می‌شوند یا امتیازاتشان را از دست می‌دهند. 
 
حالا که بحث فقدان نظام حزبی را مطرح کردید، نظر شما در مورد تناسبی شدن انتخابات چیست؟
تناسبی شدن می‌تواند مفید باشد ولی به شرطی که امکان لیستی رأی دادن فراهم شود. در واقع اگر باعقبه و پیشینه کار سازمان یافته حزبی این امر اتفاق نیفتد این ایده هم موفق نخواهد بود. البته بنده با ایده تناسبی شدن موافق بودم. اما خیلی انتظار نداریم که با این امر یک اتفاق خارق‌العاده رخ دهد. ما قبل از اینکه به تناسبی شدن فکر کنیم حداقل در این شهر‌های بزرگ رأی لیستی را باید جا بیندازیم. 
 
در هفته‌های گذشته شاهد درگیری پلیس آلبانی و منافقین بودیم. شما به عنوان کسی که از سال‌های قبل از انقلاب تا به امروز نسبت به عملکرد و رفتار این گروه اشراف دارید، این حد از آوارگی و بیچارگی را برای این گروه پیش‌بینی می‌کردید؟
بله، پیش‌بینی می‌کردیم. منافقین امروز یک گروه درمانده و آواره هستند. در ادبیات دینی داریم وای بر کسی که نمرود خدانشناس هم او را تکفیر کند. دشمنان ملت ایران هم از این منافقین نفرت دارند. حتی اگر در شرایطی به عنوان ابزار از آن‌‎ها استفاده کنند، اما هیچ گاه دل به این‌ها نبستند و از این‌ها متنفر هستند. 
متأسفانه ما در تاریخ خود شاهد هستیم که گروه‌هایی که برخی مواقع از آزادی و آرمان‌های اینچنینی صحبت می‌کنند، خود را به یک دولت خارجی وابسته می‌کنند. زمانی انگلیس و روسیه و عثمانی بود و بعد‌ها هم امریکا مورد توجه قرار گرفت. این انحراف ریشه در یک انحراف مبنایی دارد. هر کسی از ملت خود فاصله بگیرد و به ملت خود پشت کند سرنوشت آن درماندگی و آوارگی است. منافقین از درک واقعیت‌های جامعه ایران عاجز بودند و هستند. مبانی عمیق فرهنگی و تمدنی جامعه را نمی‌شناختند و نمی‌شناسند. گروهی که اینگونه باشد دچار مصیبت‌های مختلفی می‌شود که یکی از آن مصیبت‌ها وابستگی به دولت‌های خارجی است. 
قبل از انقلاب و بعد از آزادی آنان از زندان ما این سرنوشت را پیش‌بینی می‌کردیم، چرا که این گروه خود را قیم مردم می‌دانست. گویی هیچ کس مبارزه نکرده و فقط این‌ها مبارزه کرده‌اند و صاحب انقلاب هستند. نقطه بدبختی این‌ها از جایی بود که فرهنگ متعالی ملی و اسلامی را کنار گذاشته و به روش‌های مارکسیستی روی آوردند.